همیشه در جایجای اینترنت مطالب مختلفی در رابطه بااهمیت و ارزش بازاریابی محتوایی خواندهایم، اما در این مطلب از جنبهای دیگر به بازاریابی محتوا پرداختهشده که شاید قدری عجیب باشد و نام آن را میتوان شوک محتوا گذاشت. . .
همانند هر بحث ساده و خوشایند دیگری در حوزه اقتصاد، این مفهوم و دیدگاه ریشه در مفهوم بسیار ساده عرضه و تقاضا دارد. زمانی که عرضه از تقاضا پیشی میگیرد، قیمتها کاهش پیدا میکند. اما در دنیای بازاریابی محتوا قیمتها نمیتوانند کاهش پیدا کنند، چراکه قیمت محتوا از ابتدا صفر در نظر گرفته میشود – چراکه آن را بهصورت رایگان عرضه میکنیم. بنابراین بهمنظور وادار کردن مردم به مصرف محتوا ما، در عمل باید پرداختی هم به آنها داشته باشیم و زمانی که میزان عرضه محتوا در حد انفجار میرسد، باید آنقدر مقدار این پرداخت را افزایش دهیم که دیگر انجام آن منطقی به نظر نرسد.
پرداخت به مردم برای مصرف محتوا؟ اصل موضوع به نظر شما منطقی نیست؟ اما اگر درزمینهٔ محتوا فعالیت میکنید، در حال حاضر در حال انجام دادن این پرداخت هستید، بگذارید قدری بیشتر توضیح دهم:
شما در حال پرداخت مبالغی بالا بهمنظور مصرف شدن محتوا خودتان هستید
زمانی که برای اولین بار از طریق کامپیوترهای خانگی و با استفاده از خط تلفن و مودم به اینترنت وصل میشدید را یادتان هست؟ اِشغال شدن خط تلفن را یادتان هست؟ مدتزمان لازم برای دانلود کردن یک تصویر سادهای که الآن شاید 5 ثانیه به طول بکشید را یادتان هست؟ اعتراض دیگر اعضای خانه مبنی بر “از اون اینترنت بیا بیرون، می خوام زنگ بزنم!” رو یادتان هست؟ صدای قیژقیژ مودم برای وصل شدن و قطع و وصل شدنها در یک بازه کوتاه مثلاً 10 دقیقهای باقیمت بسیار بالای آن و صدها مورد مشابه دیگر ازایندست را چطور؟
در آن دوران درواقع دانلود کردن یک تصویر ساده، یک موفقیت بزرگ بهحساب میآمد و از به دست آوردن هرگونه محتوایی بسیار خوشحال میشدیم.
حال اگر قدری جلوتر بیاییم و مثلاً شرایط 8 یا 9 سال پیش را مرور کنیم، میبینیم که در آن سالها حداقل میتوان گفت تعداد افراد و سایتهایی که به انتشار محتوای متنی اقدام میکردند شاید تقریباً یکسوم تعداد نفراتی بود که اکنون این کار میکنند، البته ناشرین محتوا ویدئویی، پادکست، محتوا برای شبکههای اجتماعی و کانالها و . . . را هنوز در این تعداد مدنظر قرار ندادهایم.
شوک محتوا
مدل محتوا از هم میپاشد
اجازه دهید خیلی سریع به جلو حرکت کرده و بهقدری وضعیت کنونی توجه کنیم و به دو عامل مهم نگاه کنیم که بر اقتصاد بازاریابی محتوا اثر میگذارد – حجم محتوا در دسترس و میزان محتوا در حال مصرف (عرضه و تقاضا).
البته که حجم محتوای رایگان با سرعت بسیار زیاد در حال نزدیک شدن به مرز انفجار است. هرچند که در منابع مختلف نرخ متفاوتی برای آن اعلامشده است اما حجم محتوا اینترنت محور (عرضه) تقریباً هر یک تا دو سال یکبار در حال دو برابر شدن است. بااینوجود، توانایی ما در مصرف این حجم از محتوا (تقاضا) محدود است. تعداد ساعات محدودی در هر ساعت وجود دارد و اگر حتی در حین رانندگی و کار و غذا خوردن به مصرف کردن محتوا بپردازیم، یک حد نهایی برای این مصرف وجود دارد که در حال نزدیک شدن به آن در سالهای آینده هستیم.
تقابل در حال شکلگیری بین مصرف محدود محتوا و حجم در حال افزایش محتوای در دسترس لرزش یا تکانهای را ایجاد میکند که از آن میتوان تحت عنوان شوک محتوا نام برد. در چنین شرایطی پیشبینی میشود که افراد، شرکتها، سازمانها و برندها در آینده مجبور به پرداخت مبلغ بیشتری به مصرفکنندگان محتوا بهمنظور مجبور ساختن آنها به دیدن و مصرف همان مقدار از محتوا هستند که پیشازاین هم مصرف میکردند، – – یعنی به عبارتی حفظ میزان مصرف از طرف آنها.
یکی از نتایج این وضعیت تلاش برای تولید محتوای باکیفیت بیشتر به نظر حفظ سهم محتوای خودتان از ذهن مصرفکننده یا همان مشتری است که درواقع صرف زمان بیشتری از جانب تولیدکننده را میطلبد. حتی تولیدکننده محتوا ممکن است برای قرار دادن محتوا خودش در برابر دید شما مجبور به پرداخت هزینههای تبلیغاتی بیشتری شود، چراکه رقابت برای غلبه بر این به اصطلاح شوک محتوا در حال افزایش است.
بر اساس منابع مختلف مدتزمان مصرف محتوا در فضای اینترنت در طی سالیان گذشته بیش از 5 برابر افزایش پیداکرده است و پیشبینی میشود حجم محتوا در دسترس در سالهای آینده چیزی در حدود 500 درصد افزایش پیدا کند. نمیدانم چه ذهنیتی از ابعاد و حجم اینترنت و محتوا آن دارید، بههرحال هرقدر که هست این مقدار را باید برای 5 سال آینده در حدود 5 برابر در نظر بگیرید.