قسمت اول
روش اول: ارتباط برقرار کردن با خریدار
1. علاقهتان به محصول را به مشتری منتقل کنید
فروشندهی خوب، فروشندهای است که به کالای خود ایمان داشته باشد و اشتیاق خود را به مشتری نیز منتقل کند. برای نشان دادن علاقهتان به محصول، راههای فراوانی وجود دارد.
- از نقش زبان بدن در بازاریابی و لحن سخن گفتن، غافل نشوید. اگر در مورد محصول واضح صحبت کنید و در زمان بحث کردن در مورد آن از حالات مختلف صورت استفاده کنید، میتوانید انرژی و اشتیاقتان را به مشتری منتقل کنید، ولی اگر در پاسخِ دادن به پرسشهای مشتری در مورد محصول، زیر لب و آرام صحبت کنید یا دست به سینه بایستید، چنین به نظر میرسد که شما فردی سرد و غیرصمیمی هستید یا به آن محصول اهمیتی نمیدهید.
- در مورد چگونگی استفادهی خودتان یا مشتریان راضی دیگر از محصول توضیح دهید. صحبت کردن از ماجراهایی در مورد محصول موجب میشود مشتریان اعتماد بیشتری به آن پیدا کنند. برای نمونه، برای فروش شامپو، میتوانید به مشتری بگویید: «موهای من معمولا خیلی وِزکرده و فِردار است، ولی از زمانی که از این شامپو استفاده میکنم، موهایم به صافی و نرمیای که میبینید، شده است.»
2. انگیزههای مشتریهای خود را پیشبینی کنید
شما باید به تمام سؤالات مشتریان در مورد محصول پاسخ دهید و حتی مهمتر از آن باید بتوانید سؤالات آنها را پیشبینی کنید. این امر نشاندهنده درک نیازهای مشتری است. سعی کنید از طریق پرداختن به این نیازها، توانایی برقراری ارتباط احساسی با مشتری را به دست بیاورید.
- به مشتریانِ معمول خود فکر کنید. چه چیزهایی به آنها انگیزه میدهد؟ آنها چه نیازهایی دارند؟ آیا آنها جوان، مجرد یا پولدار هستند؟ آیا ازدواج کردهاند و خانواده دارند؟
- وقتی در ذهنتان به تصوری از مشتریهای خود رسیدید، به این فکر کنید که چگونه محصول شما میتواند به آنها کمک کند تا نیازهایشان را برطرف کنند یا به آرزوهایشان برسند.
3. سعی کنید یخ رابطهتان را با مشتری بشکنید
اگر در بخش فروش کار میکنید و رابطهی مستقیمی با مشتری دارید، نحوهی ارتباط برقرار کردن با مردم برای شما بسیار مهم است. به جای پرسیدن سؤالاتی با پاسخ مشخص، مانند «میتوانم به شما کمک کنم؟»، سؤالهای مثبتتری با پاسخهای گوناگون و مفصلتر بپرسید، مانند «آیا به دنبال چیزی برای خودتان هستید؟ یا میخواهید هدیهای برای فردی خاص بخرید؟» در مورد محصول خود عباراتی به کار ببرید که برای مشتری جالب باشد و موجب شروع بحث و گفتوگو شود. برای مثال، اگر در بخش فروش لباس کار میکنید، بگویید: «میدونید این رنگ لباسی که انتخاب کردید امسال مد شده؟»
4. انگیزههای مشتری را به ویژگیهای محصول تبدیل کنید
در بازاریابی به این کار «جایگاهیابی در بازار» یا « positioning» گفته میشود و به معنیِ برابر کردن محصول با امیدها و آرزوهای مشتری است. در جایگاهیابی هر محصول عوامل مهمی وجود دارد:
- جایگاهیابی محصول باید در بهترین طیف ممکن در بازار انجام شود. از نظر قیمت و تجملی بودن، محصول را در جایگاهی بسیار بالا یا پایین قرار ندهید.
- در جایگاهیابی محصول، حقایق مربوط به محصول را بسته به خریدار بیان کنید. ممکن است که حقایق مختلفی در مورد یک محصول وجود داشته باشد، ولی به مهارت شما بستگی دارد که بدانید کدامیک از آن حقایق، برای خریدی خاص، بیشترین تأثیر را دارد.
- حقایق را پنهان نکنید یا آشکارا دروغ نگویید. جایگاهیابی محصول به معنی فریب مشتری نیست.
- حقایق را بهگونهای بیان کنید که از خود محصول فراتر روند. به این معنی که ارزشهای مطلوب و مثبت مرتبط با محصول همان چیزی است که موجب فروش آن میشود. شرکتهایی مانند کوکاکولا، اپل و بسیاری از کالاهای مارکدار در این ویژگی برتری یافتهاند. به این فکر کنید که چگونه محصول با سبک زندگی یا ارزشهای مشتری ارتباط برقرار میکند و فقط برای انجام یک کارکرد استفاده نمیشود.
- برای مثال، اگر قصد دارید مینیون نسبتا گرانی را به فرد پولدار و مسن بفروشید، باید از ویژگیهای تجملاتی آن صحبت کنید. مثلا بگویید: «نگاهی به این تزئینات چوبی بیندازید؛ ببینید که چقدر زیبا هستند. صندلیهای چرمی نرم آن نیز بسیار راحت هستند. این مینیون برای رانندگی در غروبی زیبا، عالی است.»
- ولی اگر قصد دارید همان مینیون را به خانوادهای با ۳ فرزند بفروشید، باید بر ویژگیهای کاربردیتر آن تأکید کنید. برای مثال بگویید: «ردیف سوم صندلی، فضای زیادی را برای سوار کردنِ افراد بیشتر ایجاد میکند. زمانی که برای قرار دادن مواد غذایی، وسایل ورزشی و چیزهایی مانند آن به جای بیشتری نیاز داشته باشید، میتوانید این ردیف صندلی را به پایین تا کنید تا فضای خالی بیشتری ایجاد شود. راستی فراموش کردم بگویم کیسههای هوای جانبی و ترمزهای ضدقفل استاندارد هستند.»
5. در مورد محصولتان صادق باشید
فقط زمانی محصول شما مشتریان پروپاقرص خواهد داشت که با مشتری صادق باشید، یعنی در ارائهی اطلاعات محصول و همچنین اعتراف به ندانستن چیزی یا مرتکب شدنِ اشتباه شفاف باشید. از صداقت نترسید، زیرا موجبِ ایجاد اعتماد میشود.
- اگر نمیتوانید به سؤالات مشتری پاسخ دهید یا خواستهی آنها را تأمین کنید، این کار را به اولین فرصتی که توانایی تأمین خواستهی مشتری را داشتید موکول کنید.
- به مشتریان بگویید در صورت وجود هر گونه سؤال یا مشکلی میتوانند در آینده دوباره به شما مراجعه کنند.
- اگر محصولی برای مشتری مناسب نیست، صادق باشید و به مشتری کمک کنید تا چیزی را بیابد که واقعا به آن نیاز دارد، حتی اگر این کار موجب شود، نتوانید کالایی بفروشید، مشتری صداقت و سخاوتمندی شما فراموش نمیکند و برای خرید دوباره به شما مراجعه خواهد کرد.
- برای نمونه اگر سعی دارید خودروی اسپرتی به مشتری بفروشید که ۵ فرزند کوچک دارد و باید هر روز آنها را به مدرسه برساند، به او بگویید: «شاید بهتر باشد یک مینیون یا خودروی جادار و مناسب بخرید، ولی هر زمان قصد خرید خودروی دیگری داشتید، من اینجا هستم تا در انجام یک معاملهی خوب به شما کمک کنم.»
6. به مشتری فرصت فکر کردن بدهید
برای بسیاری از خریداران، تلاش فروشنده برای تحمیل کردن محصول، عاملی منفی است. شاید خریدار بخواهد به خانه برود و برای کسبِ اطلاعات بیشتر در وب جستوجو کند. در این حالت اجازه دهید او در حالی که حرفهای پر شور و شوق و حمایتی شما را در ذهن دارد به خانه برود و برای اطلاعات بیشتر در وب جستوجو کند. اگر فروشندهای راستگو، کمککننده، باملاحظه و مشتاق باشید و اطلاعاتی که شما در اختیار مشتری قرار دادید مطابق با اطلاعات موجود در وب باشد، احتمالا برای خرید محصول نزد شما بازخواهد گشت.
- گاهی لازم است به مشتریان اجازه دهید، خودشان تصمیمگیری کنند. به آنها فرصتی برای فکر کردن بدهید و در این زمان سکوت کنید. فقط زمانی اطلاعات بیشتری بدهید که خود آنها از شما میخواهند.
- اجازه ندهید مشتری بدون دانستن راه ارتباط با شما محل را ترک کند. اگر در فروشگاه کار میکنید، حتما به مشتری بگویید چگونه میتواند دوباره شما را پیدا کند (مخصوصا اگر در جای ثابتی در فروشگاه نیستید). برای مثال میتوانید به مشتری بگویید: «اگر به من نیاز داشتید، من همینجا پشت پیشخوان هستم.» یا «اگر سؤالی داشتید فقط کافی است که به همکاران فروشنده بگویید من را صدا کنند.»
- میتوانید اطلاعات تماستان را به مشتری بدهید تا اگر سؤال یا اطلاعات بیشتری نیاز داشت با شما تماس بگیرد. میتوانید کارت ویزیت خود را به مشتری بدهید و برای مثال بگویید: «هر وقت سؤالی داشتید با من تماس بگیرید و در روزهای هفته نیز میتوانید من را همین جا در فروشگاه پیدا کنید.»
- از غریزهتان استفاده کنید. اگر حس میکنید مشتری قصد خرید دارد، در نزدیکی او بمانید، البته بدون اینکه برای او مزاحمتی ایجاد کنید. با این کار، مشتری میتواند به سرعت شما را پیدا کند. بدترین حالت ممکن برای خریدار بالقوه این است که تصمیم به خرید بگیرد، ولی نتواند شما را پیدا کند.
- بهتر است روی یادگیری اصول مشتری مداری بیشتر تمرکز کنید.
7. فروش را نهایی کنید
سبکها و روشهای فراوانی برای نهایی کردن فروش وجود دارد، ولی یکی از مؤثرترین روشها، روش «نزدیک شدن به مشتری» (Always Be Closing) است. وقتی از علاقهی خریدار احتمالی به محصول مطمئن شدید، در پایان میتوانید جملاتی آزمایشی بپرسید، مانند: «آیا این کالا، همان محصولی است که میخواستید؟» یا «چه فکر میکنید؟ آیا این محصول، نیازهای شما را برطرف میکند؟»