۱. بیفکر و تکانشی عمل نمیکنند
تا به حال چند مرتبه در مراکز خرید تصمیمی عجولانه گرفتهاید؟ در سایتهای خرید آنلاین چطور؟ اغلبِ مردم در هنگام خرید کردن تصمیمات عجولانهای میگیرند. میلیونرها اما میتوانند خوشیهای لحظهای را به تأخیر بیندازند و از عملی کردن تصمیمات عجولانه خودداری کنند.
پژوهش دکتر والتر میشل (Walter Mischel) در دانشگاه استنفورد، که در دههی ۶۰ صورت گرفت، از این ادعا حمایت میکند. دکتر میشل دو انتخاب پیش روی کودکانِ پیشدبستانی گذاشت. آنها یا میتوانستند یک مارشمالو (نوعی شیرینی) را هر زمان که دلشان خواست بخورند یا اگر تا آمدن آزمایشگر به اتاق صبر میکردند (و مارشمالو را نمیخورند) میتوانستند دو مارشمالو داشته باشند. دکتر میشل این افراد را در طول سالیان بعد تحت بررسی قرار داد و متوجه شد کودکانی که میتوانستند، برای داشتن دو مارشمالو به جای یکی، صبر کنند در آینده: شاخص تودهی بدنی (BMI) کمتر، نرخ اعتیاد پایینتر، نرخ طلاق پایینتر و نمرهی امتحانات سراسری بالاتر داشتند.
۲. تفاوت بین خواسته و نیاز را میدانند
میلیونرها همچنین میدانند که تفاوت میان خواسته و نیاز چیست. همهی ما لحظاتی را تجربه کردهایم که دلمان خانه، یک جفت کفش یا دفتر کاری تازه میخواسته است. اما آیا این خواستهها ضرورتی هم دارند یا آن ماشین تجملی جدید صرفا یک خواسته است؟ بیشک این ماشین قدرت بالایی دارد و رانندگی با آن محشر است، اما داشتن چنین ماشینی یک ضرورت نیست. میلیونرها به جای صرف پول برای چیزهایی که کارآمد نیستند، آن را برای موارد ضروری که به افزایش ثروتشان منتهی میشود خرج میکنند. شاید به همین دلیل است که ۶۱٪ افراد با درآمد سالیانهی بیش از ۲۵۰ هزاردلار (حدود ۹۲۵ میلیون تومان) ، همان وسایل نقلیهای را میخرند که مردم غیرمیلیونر میخرند.
۳. نگاه بلندمدت دارند
آنچنان که تیموتی سایکس (Timothy Sykes)، فردی که با تجارت سهام عادی شرکتها به یک میلیونر تبدیل شده است، میگوید: «دسترسی به اهداف بلندمدت حداقل به یک تا پنج سال زمان نیاز دارد. این اهدافانگیزهای بینظیر به انسان میدهند. آنها شما را قادر میسازند به فراتر از لحظهی حال بنگرید و این فکر به ذهنتان خطور کند که چرا اکنون در این جایگاه هستید. اعمال روزانهی شما باید به اهداف بلندمدتتان مربوط باشد، اگر اینطور نیست، اهدافتان را باید بهنحوی تعدیل کنید. این تعدیل میتواند شامل تغییر کارها، احتمالا کاستن یا حذف کارهای غیرضروری، یا اضافه کردن کارهایی باشد که در آینده برایتان منفعت به بار میآورند.
۴. منابع درآمدی متنوعی دارند
میلیونرها پس از اینکه تا اندازهای امنیت مالی بهدست آوردند، شروع به پیدا کردن راههایی برای کسب درآمدهای دیگر میکنند. چرا؟ زیرا آنها متوجه هستند که منبع اصلی درآمدشان ممکن است بهطور ناگهانی قطع شود. یک میلیونر برای اجتناب از کسری درآمد، منابع متعددی برای فراهم آوردن جریان نقدی تدارک میبیند که بهعنوان برنامهی پشتیبان عمل میکنند.
۵. سرمایهگذاری خودکار
راههای زیادی برای سرمایهگذاری به شکل خودکار وجود دارد. مثلا برداشتهای خودکار از فیش حقوقی برای حساب بازنشستگی، سهام یا بیمهی عمر. اما علاوه بر این، سرمایهگذاریِ میلیونرها آنقدر مکرر انجام میشود که برایشان به یک عادت تبدیل میشود. بهنظر میرسد آنها، بدون هیچ مکثی، میدانند که چه زمانی و چطور از یک فرصت بهره ببرند و چقدر سرمایهگذاری کنند. اما حقیقت این است که میلیونرها این کار را بدون آمادگی انجام نمیدهند، بلکه در اثر استفاده از استراتژیهای سرمایهگذاری بهقدرِ کافی است که به آگاهی قطعی دربارهی نحوهی کار سرمایهگذاری رسیدهاند.
۶. با یک بودجهی مشخص پیش میروند
پیش رفتن با یک بودجهی مشخص، به میلیونرها امکان میدهد که به میزان درآمدها و هزینهها اشراف داشته باشند. این آگاهی به میلیونرها امکان میدهد برای خرج کردن پول برنامهای داشته باشند که پاسخگوی ضروریات باشد و خرجهای اضافی را حذف کند. حداقل یک مطالعه در این زمینه وجود داشته است که میگوید بسیاری از ثروتمندان چیزی به اسم بودجه ندارند، اما افراد خیلی ثروتمند از حساب مخارجشان مطلعاند و آن را نگه میدارند.
۷. برای روز مبادا آمادهاند
میلیونرها سرمایهای برای روز مبادایشان کنار گذاشتهاند. آنها میدانند که ممکن است زمانی دچار بحران، مثلا شغلشان را از دست بدهند یا مرگ ناگهانی در خانواده اتفاق بیفتد. به جای قرض گرفتن پول، تا تمام شدن شرایط بحرانی، آنها از پولی که برای روز مبادایشان کنار گذاشتهاند استفاده میکنند. بسیاری از مصیبتها را میتوان با پسانداز روز مبادا از سر گذراند. توصیهی من به شما این است که بهاندازهی یک سال پول نقد در حساب بانکی پسانداز کنید تا اگر اوضاع به هر نحو بههم ریخت، شما به مشکل نخورید.
۸. تنها در موردی که از آن سردرمیآورند سرمایهگذاری میکنند
وارن بافت (Warren Buffett) و پیتر لینچ (Peter Lynch) سرمایهگذار افسانهای، توصیه کردهاند که شما باید: «روی آنچه از آن سردرمیآورید سرمایهگذاری کنید.» این فوتوفنی است که میلیونرها به آن عمل میکنند، وقتی آنها از نحوهی تولید درآمد و سوددهی یک شرکت باخبر باشند، نسبت به سایرین امتیاز رقابتی دارند. با داشتن اطلاعات آنها از فرصتها و خطرها آگاهی دارند.
۹. حساب هزینههایشان را دارند
آیا میدانید که چقدر پول صرف مخارجتان میکنید؟ اگر نمیدانید، پیگیری هزینههای روزانه، ماهانه و سالیانهتان را آغاز کنید، درست مثل میلیونرها. بهسرعت متوجه خواهید شد که پولتان را در مواردی که مورد نیازتان نیستند یا میتوان آنها را با قیمت بهتر خریداری کرد هدر میدهید.
۱۰. در سطحی پایینتر از درآمدشان زندگی میکنند
اینکه آدمهای ثروتمند در سطحی پایینتر یا زیر خط ثروتشان زندگی میکنند بر کسی پوشیده نیست. برای مثال وارن بافت هنوز در خانهاش، در اوماهای نبراسکا، که سال ۱۹۵۸ تنها به قیمت ۳۱ هزار و پانصد دلار خریده بود زندگی میکند. مردم مدیر ارشد سابق مایکروسافت استیو بالمر (Steve Ballmer) را بهواسطهی استفادهی او از پروازهای غیرلوکس و معمولی میشناختند. میلیونرها با اینکه میتوانند کاخی بزرگ یا جت خصوصی خود را داشته باشند، تصمیم میگیرند که پولشان را برای ضروریات خرج کنند و نه موارد تجملی.
۱۱. آمادهاند از خودگذشتگی کنند
فرض کنید قرار است یک ماشین معمولی قدیمی، تویوتا کمری ساخت ۲۰۰۰، را برانید. شما میدانید که در نهایت، مثلا در عرض دو سال آینده، میتوانید ماشین جدیدتان را بخرید زیرا دارایی لازم برای این خرید را خواهید داشت. میلیونرها در بحث مدیریت پولشان اینگونه فکر میکنند. آنها فداکاریهای موقت را هنگامی که در خدمت هدف بزرگتری قرار دارد، به جان میخرند. بهشخصه با وجود دارایی میلیونی، تا سال پیش هیوندا سوناتایی سوار میشدم که ساخت سال ۲۰۰۶ بود و ماشینی فرسوده بهحساب میآمد. امروز از خودگذشتگی کنید تا فردا زندگی بهتری داشته باشید.
۱۲. خود را اسیر بدهی نمیکنند
میلیونرها خودشان را گرفتار بدهی نمیکنند. آنها پول قرض نمیگیرند و اگر پول پرداخت چیزی را ندارند از کارت اعتباری یا چک استفاده نمیکنند، مگر اینکه این کار نوعی سرمایهگذاری برای رشد یا آغاز کسبوکارشان باشد. به زبانی دیگر، پولی که ندارند را خرج نمیکنند. آنها به جای بدهی بالا آوردن، ترجیح میدهند بدون آن چیز زندگی کنند.
۱۳. راهنمایی مالی میگیرند
میلیونرها قدرت و ضعف خود را میدانند و به جای صرف زمان و هزینه برای تصحیح ضعفهایشان، از دیگران کمک میگیرند، بهخصوص وقتی مسئلهی مدیریت پول مطرح باشد. اینطور نیست که چون یک میلیونر، شبکهی اجتماعی یا یک گجت طراحی کرده است، از نحوهی سرمایهگذاری یا پسانداز پول خود نیز اطلاع داشته باشد. میلیونرها از کمک یک مشاور مالی یا حسابدار بهره میگیرند.
۱۴. خودشان را تعلیم میدهند
داشتن آموزش رسمی پیششرط لازم برای میلیونرها نیست. بیل گیتس، مارک زاکربرگ و آمانیکو اورتگا (Amancio Ortega) همگی ثروت خود را بدون در اختیار داشتن مدرک دانشگاهی کسب کردهاند. تای لوپز (Tai Lopez)، که یک سرمایهگذار است، به واسطهی مباهاتی که به نداشتن تحصیلات آکادمیک میکند شناخته شده است. با این حال همین فرد اولین کسی است که دربارهی ضرورت آموزش فردی به شما خواهد گفت. لوپز روزی یک کتاب میخواند. افراد مذکور، مانند اغلب ثروتمندترینها، هریک از دانش ویژهی خودشان بهره بردهاند و به یادگیری ادامه دادهاند تا از راه آموزش خودشان به آدمهای موفقتری تبدیل بشوند.
۱۵. پیش از تصمیمگیری دودوتا چهارتا میکنند
در اینجا منظورم انجام معادلههای مثلثاتی دوران مدرسه نیست. بلکه انجام یک حساب ساده -جمع، تفریق، ضرب و تقسیم- پیش از گرفتن هر تصمیم مالی است. برای مثال، اگر یک میلیونر ماشینی قدیمی داشته باشد که به تعمیر نیاز دارد، هزینهی تعمیر آن را در مقایسه با یک خرید ماشین جدید میسنجد. آنگاه، بر اساس هزینه-فایدهی هر انتخاب تصمیم نهایی را میگیرد.
نوشته: سارا شهیدی
بن مایه: http://chetor.com/?p=52208